بیا تا می بنوشیم و ره کوی مغان گیریم

به نزدِ پیرِ میخانه سماعی در نهان گیریم


به یمن باده ی نوشین غزل خوانیم و دست افشان

ز دست ساقی  کوثر یکی رطل گران  گیریم


بیا سوی مقامش شو به قصد  کعبه ی  دلها

سراغ یار یکتا را از آن جنت مکان  گیریم


چو قبله را نمیدانی به جای اصل و فرع آن

کمان و طاقِ آن قبله از آن ابرو کمان گیریم


خبر داری اگر  ای دل ز خاک و  تربت مجنون

به خاکِ او گلاب افشان ز لیلی یک نشان گیریم


بگو با پیرِ میخانه  خدا را تشنه لب هستیم

سبویت گر که خالی شد، ره دیر مغان گیریم


نمی خواهم چو ترسایان نشینم پشت آن پرده

که خط و بخشش جانان ز دست این و آن گیریم


من آن میخانه را جویم که ساقی اش مرا گوید

به زلف دلبری نازم که با بویش جهان گیریم


نخواهم باغ فردوسی که بی دلبر در آن باشم

اگر بر تخت زرینی  شراب از حوریان  گیریم


در این ماتمکده، ای دل کجا یابی نشان از یار

اگر با من شوی همره نشان از آسمان گیریم


بیا بنگر شباهنگ را که نالان شد ز هجر یار

مگر خطی رسد بر ما که خونت را ضمان گیریم

###########################

 

( عهد کردم که دلم از تو نخواهد جز تو

( بهای عشق من مرگست و زان کمتر نمیگیرم

به چلّه در نشین در دامنِ من /***

گیریم ,ز ,بیا ,یار ,میخانه , گیریم ,پیرِ میخانه ,گیریم به ,ز دست ,افشان ز ,نشان از

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

گونل همه چی اینجا خلاصه کتاب حقوق تطبیقی عبدالحسین شیروی طب اسلامی سایت مرجع دانلود پایان نامه - تحقیق - پروژه مجموعه بزرگ چاپ و تبلیغات امیدباران فروشگاه پزشکی فابریک فایل روانسنجی بهترین روش کسب درآمد اینترنتی